زبانحال امام محمد باقر علیه السلام قبل از شهادت
بـار بـلا به شـانـه کـشـیـدم به کـودکـی ازصبح تابه عصر چه دیدم به کودکی از خـیـمـه گـاه تا تـه گـودال قـتــلـگـاه دنـبـال عــمّـههـام دویــدم بـه کـودکـی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فـریـاد الـفــرار شـنـیــدم بـه کــودکـی عـمّه اگرچه درهمه جـا شد سپـر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آنشب که در خـرابه سر آمد میان مان چون عـمّهام رقـیـه خـمیـدم به کودکی با کعـب نـی لباس همه پـاره پـاره شـد بـدتـر ز اهـل شـام نـدیـدم بـه کـودکـی یک سرخ مو ز قافلۀ ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست مـن آسـتـیـن صبـر جـویـدم به کودکی |